چندی پیش یکی از خوانندگان تارگاه تاریانا در نظری بیان داشت که نامهایی مانند "هرمزاردشیر" تازه ساز هستند و به دلایل خاصی رواج داده میشوند.
گرچه قدمت نامهای گوناگون تاریخی بر کسی پوشیده نیست و یادآوری نامهای تاریخی یک شهر یا مکان تاریخی چیزی به جز افتخار را سبب نمیشود، ولی در پاسخ به این خواننده و آگاهی کسانی که مایل به دانستن در این باره هستند باید گفت که جلگه خوزستان، و به ویژه کنارههای رودهای بزرگ آن مانند کارون از دیرباز زیستگاه تمدنهای گوناگون بوده اند. برای نمونه شهر شوش از هفت هزار سال پیش تا کنون همواره شهر بوده و از این نظر یکی از 8 شهر ویژه جهان است که از دوران پیش از باستان تا کنون (حدود 9 هزار سال پیش) در آن زندگی جاری است.
کلانشهر کنونی اهواز، در جایی قرار دارد که در حدود 4 هزار سال پیش، در زمان ایلامیان باستان، شهری به نام "تاری یا نا" در آن قرار داشته است، این کهن ترین نامی است که در تاریخ برای این مکان آمده است. نام دیگری که دیده میشود در حدود 1500 سال پیش است، هنگامی که در این مکان سد، جویهای آبیاری کشاورزی، بندر و دیگر امکانات شهرنشینی به دست شاهان ساسانی ساخته شده، و نام هرمزاردشیر بر آن گذاشته میشود. بخشی از این شهر که بازار بوده و کار بازرگانی در آن انجام میشده، "هوجستان واجار" (بازار سرزمین هوج) خوانده میشده است.
هوج نام بخشی از سرزمین ایلام باستان بوده است، جایی که اکنون شهرهای اندیمشک، شوش، دزفول، اهواز، رامشیر، شادگان، آبادان، خرمشهر، و سوسنگرد قرار دارند. بخش دیگری از سرزمین ایلام باستان، که انشان نام داشته است، جایی است که اکنون استانهای کهگیلویه و چهارمحال بختیاری و شهرهای ایذه، مسجدسلیمان، رامهرمز قرار دارند.
نام هوج به دو شکل در سنگ نوشتههای هخامنشیان آمده است، یکی در بیستون (طاق بستان)، که داریوش بزرگ نام از سرزمینهایی آورده که در آنها شاه است، در آنجا پس از پارس نام "اووج" آمده است، و دیگری در نقش رستم (مرودشت)، با نام "خووج". واژه "خوز" که اکنون در نام استان خوزستان است همان واژه ایلامی باستان است، که احتمال میدهند به معنی نیشکر باشد، زیرا که از زمان ایلام باستان تا همین امروز، زمینهای بسیاری در این سرزمین زیر کاشت نیشکر بوده است.
هنگامی که اعراب در زمان صدر اسلام به ایران یورش آورند، شهر هرمزاردشیر ویران شد ولی هوجستان واجار به دلیل اهمیت بازرگانی زیانی ندیداعراب، نام "هوجستان واجار" را به عربی "السوق الاهواز" (بازار سرزمین هوز) ترجمه کردند. این نام در متون اسلامی که بیشتر آنها به زبان عربی نوشته میشدند به همین صورت آمد. تا اینکه پس از گذشت سالهای زیاد پس از شکستن سد شادروان و نابودی بخش زیادی از خانههای پیروامون آن و از رونق افتادن کشاورزی، مردم به شهرهای دیگر کوچ کردند و جمعیتی به اندازه یک روستا در آنجا ماند. در زمان قاجار، ناصرالدین شاه یک بندر در آنجا میسازد و به افتخار خود نام شهر را بندر ناصری میگذارد. پس از آن، در زمان رضاشاه پهلوی، نام شهر دوباره به اهواز تغییر میکند.
و اکنون اهواز، پس از انتقال مرکزیت استان از شوشتر به آن، به عنوان مرکز استان خوزستان، و هفتمین کلانشهر ایران به همراه میراثی از که گذشتههای دور و نزدیک به همراه خود دارد، در نزد ما است. اکنون این ما هستیم که باید میراث گذشتان را به آیندگان بسپاریم؛ از دست دادن این میراث سبب میشود آیندگان به چشم ننگ و شرمساری به ما نگاه کنند
ما مردم کنونی جهان، از هر دیاری که باشیم، در برابر نیاکان و آیندگان خویش مسئولیم که میراث نیکانمان را بی هیچ زیان و خدشه ای به آیندگان برسانیم. نامهای کلانشهر اهواز در دوزههای گوناگون تاریخی کمترین چیزی هستند که میتوانیم از این شهر تاریخی به آیندگان بسپاریم. اکنون کمتر کسی درباره سد شادروان چیزی میداند، کمتر کسی درباره استودانهای زردشتیان در تپههای اهواز چیزی میداند، کمتر کسی درباره کلیسای اعظم اسقفی اهواز در سده پنجم میلادی چیزی میداند، و بسیاری موارد تاریخی دیگر که رو به فراموشی میروند و کوششی برای یادآوری آنان نمیشود.