۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

اهوازی ، دانشمند گمنام ایرانی !

دکتر شاهین سپنتا: مجوسي اهوازي از ديدگاه جايگاه  علمي سومين شخصيت بزرگ پزشكي ايران پس از«  پورسينا » و « رازي » و  از  پيشتازان دانش پزشكي جهان است.علي پسر عباس مجوسي اهوازي ( ارجاني ) در حدود نيمه اول سده چهارم هجري در اهواز ديده به جهان گشود.او نيز چون پدر و نيايش زرتشتي بود از اينرو او و خاندانش را « مجوسي » مي ناميدند. اگرچه درآن دوره بسياري از غیر مسلمانان و از جمله زرتشتيان ، به خاطر آن كه از آزار نا آگاهان در امان باشند ، نام هاي عربي / اسلامي بر خود و فرزندانشان  مي نهادند ولي بسياري از آن ها نیز جهت حفظ هويت ايراني خويش در كنار نام هاي عربي/ اسلامي ، نام ايراني / زرتشتي خود را نيز حفظ مي نمودند ؛ در هرحال مجوسي اهوازي از اين نظر به « علي بن عباس » ، « ابن مجوس» و يا « پورمجوس » معروف بود.
به نوشته « قفطي » در « تاريخ الحكما »   ،   مجوسي اهوازي  پزشكي را نزد « ابوماهر پارسي » پزشك نامور آن دوران فرا گرفت و  پس از فراگيري دانش پزشكي به عنوان بزرگترين پزشك فرزانه آل بويه ( ديلميان ) شناخته شد. او همواره به حضور مرتب و منظم دانشجويان پزشكي در بيمارستان و در خدمت استاد آماده بودن و همچنين مراقبت و پرستاري از بيماران و دلسوزي و مهرباني با آن ها ، تاكيد فراوان داشت. مجوسي با اشاره به اندرزهاي بزرگان دانش پزشكي ، در رهنمودهايش  به  پزشكان جوان چنين مي آورد:
 نخستين موعظت آن است كه ستايش پروردگار و فرمانبرداري خداوند را به جاي آوريد و پس از آن استادان خود را بزرگ داريد. پزشك بايد دردرمان و حُسن تدبير و معالجه آنان ، چه با غذا و چه با دارو بكوشد و منظورش از درمان ، استفاده  و  پـول پرستي نبـاشد و بيشتر  پاد افره کار  را  درنظر آورد. هيچ گاه داروي خطرناك به بيمار ندهد و وصف آن را نيز به  بيمار نكند و مريض را به چنين دارو ها نه دلالت كند و نه ازآن سخن راند. از تجويزداروهاي سقط كننده جنين پرهيز كند و آنها را به احدي معرفي نكند. پزشك بايد پاك و با كيش و خداپرست و خوش زبان و نيكوروش باشد و از هر ناپاكي و پليدي و گناه دوري جويد.
نسبت به زنان ، چه بانو  و چه كنيز با نظر بد نگاه نكند. طبيب بايد راز بيماران را محفوظ دارد و از افشاء سّرآن ها به خودي و بيگانه و نزديكان  و دوران ، دوري جويد.  بر پزشك است كه رحيم و پاك چشم و  مهربان و خيررسان و خوش زبان باشد و در درمان بيماران به خصوص مسكينان و فقرا به جد كوشد و در فكر سود و اجر از اين دسته نباشد ، بلكه اگر ممكن شود ، دارو  از كيسه خود به آن ها بدهد. طالب علم باید پیوسته در بیمارستان ها و محل بیماران در خدمت استادان دانشمند و پزشکان حاذق به کارهای بیماران و احوال آنان پردازد تا در مصاحبت و خدمت زیر دست این استادان  و پزشکان از عوارض و احوال بیماران آنچه که خوانده است یادگرفته  و  از نیکی و  بدی فرجام بیماری ها آگاه شود . اگر چنین کند در این صناعت به مقامی بلند می رسد .»
مجوسي اهوازي بارها دركتاب خود افراد را به رعايت بهداشت فردي و اجتماعي سفارش مي كند و درباره مسائلي چون ورزش ، استحمام ، انواع خوراكي ها و آشاميدني ها به بحث مي پردازد. در بخشي از توصيه هاي بهداشتي مجوسي مي خوانيم : بهترين وسيله از نظر منفعت  به بدن ورزش است  ولي بايد قبل  از غذا  عمل شود كه در اين صورت اعضاء را تقويت مي كند و فضولات و سموم غذايي را كه در اعضاء مانده است ، تحليل مي برد. ورزش حرارت غريزي را تقويت كرده و كمك به سرعت هضم مي كند.استحمام بايد پس از ورزش باشد و  بلافاصله هم نبايد باشد . بلكه قدري صبـر كرد و بدن را قبلا با مواد روغني ملايم ماليد و سپس داخل حمام شد . غذا بايد پس از استحمام باشد ، اما بايد تامل كرد .  بهترين مشروبات آب صاف و پاك است و سپس شراب. اما نبايد بين غذا  آب خورد. شراب اگر به مقدار معتدل و در موقع حاجت استعمال گردد ، حرارت غریزی را تقویت کند و طبیعت را  لینت دهد و اعضای اصلی را مرطوب کند . آدمی اشتها به غذا پیدا می کند و  نفخ را تحلیل برد و خوشی و نشاط ایجاد کند نظامی عروضی سمرقندی  نیز در چهارمین  مقاله  از  کتاب  « چهار  مقاله  »   شرح  درمان عملی  یک نفر شیرازی را  به دست  مجوسی اهوازی چنین می نویسد : صاحب کامل الصناعه ،  طبیب  عضد الدوله بود به پارس به شهر شیراز و در آن شهر حمالي بود كه چهارصد من و  پانصد من  بار بر پشت گرفتي و هر پنج شش ماه آن حمّال را درد سـرگرفتي و  بي قرار شدي  و  ده ، پانـزده  شبانه روز  ، همچنان بماندي . يك بار  او  را  آن درد سـر بود و  هفت ، هشت روز برآمده و چند بار نيت كرده بود كه خويش را  بكشد. آخر اتفاق چنان افتاد كه آن طبيب بزرگ ( مجوسي ) روزي  به در خانه آن حمّال بگذشت ، برادران حمّال پيش او دويدند و خدمت كردند و او را به خدای عز و وجل سوگند دادند و احوال برادر و درد سر او به طبیب بگفتند . طبیب گفت: او را به من نماييد!   پس آن حمّال را پيش او بردند. چون بديدش مردي شگـرف  و قوي هيـكل و جفـتي كفش در پاي كرده كه هر پاي مني و نيم بود به سنـگ.  پس نبـض او بديد و تفسـره ( پيشاب بيمار ) بخواست، گفت او را به من به صحرا آريد! چنان كردند. چون به صحرا شدند ، طبيب غلام خويش را گفت: دستار حمّال از سرش فروگير درگردن او كن و بسیار بتاب . پس غلام دیگر را گفت :  کفش او  از پای بیرون کن و تايي بيست بر سرش زن! غـــلام چنان كرد ؛ فرزندان او به فرياد آمدند. اما طبيب محتشم و محترم بود، هيچ نمي توانستند كرد. پس غلام را گفت كه: آن دستار كه درگردن او تافته اي بگير و براسب من بنشين و او را با خود كشان ، همي دوان! غلام هم چنان كرد و او را در صحرا بسيار دوانيد، چنان كه خون از بيني او بگشاد و گفت: اكنون رها كن! بگذاشت و آن خون همي رفت،گنده تر از مردار ، آن مرد در ميان رعاف (خون آمدن از بيني ) در خواب شد و درمسنگي سيصد ، خون از بيني او برفت و باز ايستاد. پس او را برگرفتند و به خانه آوردند ،  از خواب درنيامد و  شبانروزي خفته بماند و آن دردسر او برفت و به معالجه محتاج درنيامد و معاودت (بازگشتن) نكرد . عضدالدوله  او را از كيفيت آن معالجت پرسيد.گفت: اي پادشاه! آن خون نه مادتي بود در دماغ كه به ياره  ( توان  ) فيقرا ( گياهي  دارویی و تلخ ) فرودآمدي  ،  وجه  معالجتش جز اين نبود كه كردم.
آثار علمي  مجوسي  اهوازي :
1-    كامل الصناعه الطبيه الملكي: مجوسي اهوازي دست آورد سال ها دانش اندوزي و تجربه علمي خود را دركتابي با عنوان « كامل الصناعه »  به زبان علمي آن دروان كه زبان عربي بود ، نگاشت و به « پناه خسروعضدالدوله ديلمي» تقديم كرد. از اين رو اين كتاب به نام هاي« كناش عضـــــدي»، «كناش ملكي» و يا به اختصار « ملكي» نيز معروف شد. مجوسي اهوازي در مقدمه اين كتاب درباه  انگيزه  نگارش آن مي نويسد: «...كتب طبي متقدمين و متاخرين را  از زمان بقراط تا اين وقت آنچه ديدم ، ناقص بود و كتابي كامل و جامع تمام فنون و اقسام طب تا  اين عمرتاليف نشده است.»
در كامل الصناعه گنجينه اي كامل از دانش پزشكي نظري و عملي يك جا گردآوري شده است و به قول نگارنده آن: نه چون « الحاوي » زياده از حد طولاني و نه چون« طب منصوري » مختصر است.
«كامل الصناعه» تا زمان نگارش كتاب « قانون » به دست « پورسينا » پزشك و دانشمند نامور ايراني كتاب مرجع پزشكي بود و اگر چه « قانون » از جنبه نظري بهتر بود ولي « كامل الصناعه » از  جهت  عملي  بر آن نيز برتري هايي داشت.
كامل الصناعه  يا « طب ملكي » كه حدود چهارصد هزار واژه دارد به بيست مقاله كه هر يك مشتمل  بر چند فصل است ، تقسيم مي شود. ده مقاله اول آن درباره طب نظري و بقيه مربوط به طب عملي است. در مقدمه كتاب كه 3 فصل  از مقاله اول را در بر مي گيرد  ،  از پزشكان  پيشين سخن رفته و  ضمن تجليل از آن ها ،  برخي از اشتباهاتشان  يادآوري شده است. 
مقاله دوم و  سوم كتاب به علم تشريح اختصاص دارد. مقاله نوزدهم كه يازده فصل را در بر مي گيرد به جراحي اختصاص دارد كه بعدها اين بخش از كتاب در کشورهای اروپایی مورد توجه زياد قرار گرفت. اين كتاب توسط « كنستانتين آفريقايي »  و  سپس « استفان انتاكيه ای »  به زبان لاتين ترجمه شد و سرانجام در سال 1492 ميلادي در ونيز  به چاپ رسيد بخش هاي كالبدشناسي آن نيز به زبان فرانسه با  عنوان « سه رساله تشريح عرب ! » در سال 1903 ميلادي  به چاپ رسيد. اصل كتاب « كامل الصناعه »  به زبان عربي  نيز در سال 1294 هجري قمري (1877 ميلادي) در  2  جلد در قاهره  به چاپ رسيد.
2- درمان بيماري ها با ادويه مفرد» نيزموضوع يكي ديگر از آثار مجوسي اهوازي است كه  صاحب كتاب  « معجم المولفين » از آن  ياد مي كند.
جايگاه مجوسي اهوازي در دانش پزشكي :
چنان كه گفته شد مجوسي اهوازي پس از پورسينا و رازي ، سومين پزشك نامدار ايراني بود. مجوسي اهوازي يكي از چهار ستاره دوران درخشاني در پزشكي است كه به نوعي با  « علي پسر ربن تبري » آغاز مي شود و توسط پورسينا  به اوج  مي رسد. به عبارتي دراين دوران درخشان پزشکی ايراني چهار شخصيت علمي بزرگ پرتو افشاني مي نمايند:پيش از همه  علي بن ربن تبري ( 157 هـ ق. - 247 هـ ق )  با نگارش كتاب ارجمند « فردوس الحكمه»  دانش پزشكي را  جاني دوباره مي دهد. پس ازآن محمد بن ذكرياي رازي ( 251 هـ ق. - 313 هـ ق ) نگارنده كتاب سودمند  « الحاوي » دانش پزشكي را به بالندگي مي رساند. سپس علي بن عباس مجوسي اهوازي ( 318 يا 338 هـ / 930 يا 939 م . - 384هـ ق./994.م. ) نگارنده كتاب ارزشمند «كامل الصناعه» در توسعه  و گسترش علمي دانش پزشكي مي كوشد و سرانجام پورسينا (370هـ ق.- 428هـ ق.) نگارنده كتاب بي مانند « قانون » پزشكي را به اوج مي رساند.چنان كه به خوبي نمايان است ، مجوسي اهوازي در آن ميان از جايگاه ويژه اي برخوردار است و نقش او در رشد و توسعه مكتب پزشكي ايراني و انتقال آن به نسل هاي بعدي  و گسترش دانش پزشكي در جهان غير قابل انكار است. با اين همه تاكنون توجهي درخور ، به جايگاه بلند او در دانش پزشكي ايران و جهان نشده است. اميدواريم كه درآينده آن گونه كه  شايسته اين پزشك نامور ايراني باشد ، به  او  و آثارش  پرداخته  شود.