۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

آژیر قرمز، تخریب محوطه باستانی زرگان اهواز

بی اعتمادی به گمانه زنی های پی در پی در محوطه باستانی زرگان با چه هدفی انجام می شود!؟
پس از اطلاع رسانی انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان مبنی بر باستانی بودن محوطه باستانی زرگان در اهواز که ابتدا در روزنامه جام جم به چاپ رسید نظر کارشناسان میراث فرهنگی کشور را جلب کرد و در نهایت آنها را به اهواز کشاند.


در شمال شرقی شهر اهواز و در مسیر جاده اهواز به شوشتر محوطه یی 40هکتاری وجود دارد که پس از خاکبرداری و تسطیح اراضی به محوطه یی ظاهراً هفت هکتاری منتهی می شود که بقایای یک شهر تاریخی پیش از اسلام است. کشف مقادیری سفال، سنگ های صیقل یافته، دیوار های خشتی، آثاری از معماری و تپه هایی که تسطیح شده اند گواه از وجود شهری می دهد که در دل زمین وجود دارد. به رغم اینکه در سال 1380گمانه زنی هایی انجام گرفته و باستانی بودن محوطه محرز شده است. با آنکه برخی از باستان شناسان از وجود شهری مدفون و تاریخی در اطراف شهر اهواز خبر می دهند، اما اداره میراث فرهنگی و گردشگری خوزستان به طور غیر رسمی سعی دارد با صدور مجوز احداث نیروگاه دوم زرگان محوطه باستانی زرگان را تهدید کند.در حالی که طی کمتر از یک دهه به ترتیب افرادی همچون مهدی رهبر از باستان شناسان مطرح کشور، مسعود داودی کارشناس میراث فرهنگی خوزستان، گوهرتاج گودرزی کارشناس میراث فرهنگی خوزستان ، میر احمدی و طاهری ، گودرزی و طا هری در این محوطه گمانه زنی و بررسی شناسایی انجام داده اند در نهایت خانمی به نام تراکمی از پ‍‍‍ژوهشکده باستان شناسی به اهواز سفر می کند تا با انجام گمانه زنی هایی بر باستانی بودن این مکان صحه بگذارد. اما چندی بعد سازمان میراث فرهنگی خوزستان علی رغم میل خود اعلام می کند که قرار است فاضلی نشلی از پژوهشکده باستان شناسی به اهواز آید تا از نزدیک محوطه زرگان را رویت نماید. وی پس از انجام این سفر با توجه به این‌که ما نسبت به آسیب ندیدن منطقه‌های باستانی حساس و با همکاری انجمن‌های میراث فرهنگی دنبال حفظ آن‌ها هستیم، پیشنهاد می‌کنم به‌دلیل آن‌که برخی آثار در سطح هستند، هفته‌ی آینده یک گروه باستان‌شناسی به منطقه اعزام کنیم، چون پراکندگی سفال‌ها در منطقه بحث‌برانگیز است و احتمال این‌که با شخم زدن بیرون آورده و پراکنده شده باشند، وجود دارد.


البته ایشان در بخش دیگری از سخنان خود به موارد دیگری اشاره می کند که قابل تامل است: ما منطقه را کاوش می‌کنیم. اگر به اثری فرهیخته رسیدیم، سازمان آب و برق خوزستان آن منطقه را جزو فضای سبز خود قرار دهد و از آن به‌عنوان محوطه‌ی تاریخی و فضای سبز استفاده کند. در این صورت، در کنار کاری اقتصادی، یک کار فرهنگی انجام خواهد شد و در عین حال، آثار موجود در آن محدوده حفظ خواهند شد و اگر اثری وجود نداشت یا این‌که خیلی فرهیخته نبود، اجازه‌ی‌ ساخت‌وساز در آن منطقه داده خواهد داشت. نوار غربی منطقه‌ی باستانی زرگان کاملا فضای سبز می‌شود، چون به تپه‌ی‌ باستانی نزدیک است. با توجه به این‌که طبیعتا تأسیسات در مراحل بعدی، توسعه‌ی اقتصادی پیدا خواهند کرد و احتمالا محوطه‌های مسکونی هم در آنجا ایجاد خواهند شد، لازم است که به استانداری پیشنهاد داده شود، در آن منطقه کاوش کند و محل عبور کانال آب به سایت ـ موزه تبدیل شود، چون نظم محوطه خیلی به ‌هم خورده و غالبا تسطیح شده است.
حال با توجه به اینکه پیش از این باستان شناسان اعزامی خود پژوهشکده بر باستانی بودن محوطه زرگان تاکید کرده اند به نظر می رسد واگذاری چند باره این محوطه به گروهی دیگر جای سئوال دارد و شاید گروه باستان شناس سعی می نماید با توافقات به عمل آمده محوطه را کمتر فرهیخته ( اشاره به سخنان فاضلی نشلی) معرفی کند. شاید هم گروه جدید باستان شناس سعی دارد حریم این محوطه باستانی را مشخص کرده و در نهایت در خارج از حریم اقدام به ارائه مجوز نماید. به نظر شما این بی اعتمادی سازمان به نظرات باستان شناسان که هر بار این محوطه را باستانی اعلام می کنند چه مفاهیمی در بر دارد. دوستداران میراث فرهنگی نگران هستند که سازمان میراث فرهنگی در این محوطه نیز پاسدار مناسبی نباشد و بار دیگر با مجوزی که ارائه می دهد یک محوطه باستانی را برای همیشه نابود کند.
اما داستان از این قرار است که شرکت آب و فاضلاب خوزستان برای تامین کمبود آب مورد نیاز شهرستان اهواز مصمم می شود این کمبود را از ناحیه گتوند تامین کند. بنابراین پروژه مزبور را به دو شرکت واگذار می کند. لذا عملیات لوله گذاری از مردادماه سال 1378 آغاز می شود. در مسیر یادشده محوطه های بسیاری قرار دارد که به دلیل عدم درخواست از میراث فرهنگی استان خوزستان و توجه نکردن این اداره کل در مورد عملکرد و نحوه فعالیت این دو شرکت پیمانکاری و همچنین عدم تخصص نیرو های انسانی از یک طرف و از طرف دیگر گمنام بودن محوطه های تاریخی و همچنین فقدان تپه ها یا بناهای تاریخی به شکل بارز، صدمات فراوانی به محوطه های فرهنگی در طول مسیر وارد شده که میراث فرهنگی وقت از چند و چون آن بی اطلاع بوده است.
اوایل سال 1380 پس از انجام گمانه زنی های باستانی در محوطه یی 40 هکتاری در شمال شرقی شهر اهواز و در مسیر جاده اهواز به شوشتر ، آثاری از دوره های ساسانی و سلجوقی در این محوطه کشف شد که نشان می داد در این فضای هفت هکتاری شهری مدفون از ایران باستان وجود دارد. در آن زمان این محوطه باستانی با آنکه از سوی کارشناسان واحد پژوهش اداره میراث فرهنگی استان خوزستان یک محوطه باستانی عنوان شد، اما اکنون و پس از گذشت نزدیک به هفت سال علاوه بر آنکه هنوز مورد کاوش های بیشتر قرار نگرفته است، با ساخته شدن نیروگاه شماره 2 زرگان توسط شرکت صبا قرار است برای همیشه فراموش شود. به گفته باستان شناسان درباره این محوطه باستانی در مجاورت شهر اهواز چند نظریه مطرح شده است که از مهم ترین آنها می توان به این نکته اشاره کرد که در طول تاریخ «مادرشهر»هایی وجود داشته اند و در کنار آنها شهرهای کوچک شکل گرفته اند. بقایای این محوطه تاریخی نشان می دهد این محوطه به طور حتم شهری کوچک در کنار شهری بزرگ بوده است.بر همین اساس عده دیگری عقیده دارند این شهر ناشناخته بخشی از شهر اهواز قدیم یا همان هرمز اردشیر است که گرچه باستانی بودنش تاکنون به اثبات رسیده، اما تاکنون پرونده ثبتی برای آن تهیه نشده است.
پیش تر انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان در پرسش از معاونت حفظ و احیای اداره میراث فرهنگی خوزستان درباره اینکه وظیفه به ثبت رساندن این محوطه تاریخی با کیست، تنها این جواب را داد که به دلیل آنکه واحد پژوهشی این اداره گزارشی درباره میزان ارزش تاریخی این محوطه به این واحد ارائه نکرده بود ، بنابراین هنوز این محوطه به ثبت نرسیده است.
هم اکنون یک شرکت خصوصی با ایجاد پایه های بتونی، محدوده نیروگاه را نیز مشخص و با استقرار چند دستگاه کانتینر و تجهیز کارگاه، مقدمات تخریب این محوطه بزرگ باستانی را آغاز کرده است.

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

"هرمز اردشیر، یادگار ساسانیان" به كتابفروشي‌ها مي‌آيد

سخنگوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریاناي خوزستان به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: اردشیر بابكان سلسله ساسانی را بر پایه فرهنگ ایرانی بنیاد نهاد و با كوشش بسيار جلوی نفوذ فرهنگ یونانی را که از زمان سلوکیان و اشکانیان به تدریج در ایران راه یافته بود، گرفت.
وي افزود: به همین سبب اردشير در تاریخ ایران باستان چهره درخشاني يافت و درمي‌يابيم كه دوام حکومت ساسانی در چهار قرن به طور حتم نتیجه سیاست اصیل و خردمندانه اوست.
اين پژوهشگر، به شكل‌گيري جامعه شهري در دوره ساساني اشاره كرد و گفت: نظریه‌پرداز اصلی حکومت ساسانی که خود پرورش یافته شهر و جامعه شهری بود سعی كرد یک جامعه شهری به وجود آورد. در این شهرها نظام کاستی یا طبقاتی رعایت می‌شد و به همین دلیل شهر را مکان اصلی استقرار طبقات برتر اجتماعی قرار داد.
وي به ریخت‌شناسی شهر یا "شار" در دوره ساسانی در بخشي از كتاب اشاره كرد و گفت: در اين كتاب به دژ حکومتي، مجموعه‌ای از کاخ‌ها، آتشگاه‌ها، دیوان‌ها، سربازخانه‌ها، ذخایر، خزاین و انبار آذوقه که در بالاترین نقطه شهر و مهم‌ترین نقطه ژئوپولیتیک ساخته و با دیوارهای سنگی محافظت می‌شود اشاره شده است.

وی در ادامه يادآوري كرد: در بخشي از كتاب با اشاره به شار میانی (مجموعه‌ای از محلات خاص برای استقرار طبقات ممتاز) شار بیرونی(مجموعه‌ای از خانه‌ها، بازارها، باغات، مزارع، آتشکده‌ها، بازار اصلی و محل زندگی پیشه‌وران) نيز معرفي شده است.

ایشان افزود: در اين پژوهش بازار و ميدان نقش اساسي در ساخت شهر دارد. ميدان نيز جایی است که ورودي بازارها به آن باز می‌شود و مكان رفت و آمد افراد در آن شكل مي‌گيرد.

اين محقق خوزستاني يادآور شد: اردشیر پسر بابک برای رسیدن به اهداف و آرزوهای خود به ساخت و یا تجدید بنای شهرها اقدام كرد و شهرهای رام اردشیر، گور، ریوارد شیر، به‌اردشیر، ایسایادارد شیر، اردشیرخوره وهر خردارشیر را در خوزستان كهن بنا نهاد.

وي در پايان سخنانش خاطرنشان كرد: خوزستان كهن‌ترين بخش جغرافیایی ایران است که از 5000 سال پیش از این در تاریخ كهن ايران نقش بسياري داشته و کهنه‌ترین شهرهای ایران در آنجا بنیاد شده است.

نام هرمز اردشیر در دوره ساسانیان پشت سکه‌هايي كه در محوطه‌هاي باستاني كشف شد، آمده است. پس از انقراض سلسله ساسانیان این شهر نیز کم‌کم رو به ویرانی رفت و تا زمان عضدالدوله دیلمی این شهر دوباره تجدید بنا شد و متأسفانه چندی بعد دوباره این شهر رو به ویرانی نهاد تا حدی که تبدیل به یک روستا شد. در دوره قاجاریه نيز به دلیل قرارداد با انگلیسی‌ها و آزادی‌سازي کشتی‌رانی در کارون، اين شهر دوباره مورد توجه و مرکز ثقل تجارت قرار گرفت، سپس توسط ناصرالدین شاه قاجار تجدید بنا و از اين رو ناصری یا ناصریه نامیده شد.

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

عبور مترو از كنار ساختمان سه گوش تير خلاص آن خواهد بود

 عضو هيات علمي دانشگاه شهيد چمران اهواز گفت: پس از گذشت 80 سال از عمر دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد چمران اهواز (ساختمان سه گوش) و ثبت آن در فهرست آثار ملي كشور و نيز فعاليت ديرينه در آن انتظار مي‌رود پس از تخليه همچنان به فعاليت‌هاي فرهنگي خود ادامه دهد.
عباس امام، كه در ارديبهشت ماه سال جاري با ابتكار او نمايشگاه اسناد و مدارك با عنوان "سه گوش در گذر زمان" در آن ساختمان برپا شد، در گفت‌وگو با خبرنگار  (ايسنا) در خوزستان خاطرنشان كرد: به ظاهر دانشگاه شهيد چمران اهواز به منظور جابه‌جايي دانشكده ادبيات خود تصميم به تخليه اين بنا در سال آينده گرفته است. اين در حالي است كه با توجه به فعاليت فرهنگي ساختمان سه گوش طي بيش از 45 سال گذشته و ثبت آن در فهرست آثار ملي كشور انتظار مي‌رود اين ساختمان همچنان كاربري فرهنگي خود را حفظ كند.
وي با اشاره به اعلام نشدن هر گونه مطلب رسمي مبني بر برنامه‌ريزي براي آينده ساختمان از سوي مسؤولان اين دانشگاه افزود: تاكنون به طور علني و مشخص هيچ گونه كاربري مشخصي براي آن تعريف نشده ولي طبق پيشنهادهاي ارايه شده از سوي صاحب نظران انتظار مي‌رود به موزه مردم‌شناسي و خوزستان‌شناسي در اهواز تبديل شود. اين امر با در نظر گرفتن قدمت و شكل بنا مي‌تواند از موقعيت و وضعيت درآمدزايي مطلوبي نيز برخوردار باشد.
امام در زمينه وضعيت ساختمان از نظر شكل ظاهري كنوني بيان كرد: در حال حاضر متاسفانه ساختمان سه گوش در وضعيت مطلوبي به سر نمي‌برد و علاوه بر آسيب‌هاي وارده در مدت هشت سال جنگ تحميلي مي‌توان به وجود ترك خوردگي و موريانه‌زدگي در بخش‌هاي مختلف آن اشاره كرد. البته از شش سال پيش و طبق نظر كارشناسان فني نياز اين بنا به مرمت تشخيص و به مسؤولان دانشگاه اعلام شده ولي تاكنون شاهد هيچ گونه اقدامي از سوي آن‌ها براي احياي آن نبوده‌ايم.
مدرس زبان گروه زبان انگليسي دانشگاه شهيد چمران اهواز همچنين از در حال نابودي بودن ويترين‌هاي منحصر به فرد اين دانشكده خبر داد و گفت: متاسفانه دانشگاه شهيد چمران اهواز ظاهرا به دليل كمبود اعتبارات مالي طي چند سال اخير هزينه‌اي براي حفظ كالبد اين بنا نكرده است. اين در صورتي است كه سيستم نورپردازي رنگي در دو بخش ورودي و خروجي اين دانشكده، كه باعث جلوه بيشتر نماي بنا و زيبايي بخش به آن مي‌شده، از حدود 30 سال پيش بر اثر صدمات جنگي آسيب ديده و تاكنون اصلاح نشده و روشن نشده است.
اين كارشناس خوزستان‌شناسي تاكيد كرد: ممكن است دانشگاه شهيد چمران اهواز به دلايل مشكلات مالي و هزينه‌بر بودن كار مرمت اين بنا به تنهايي قادر به احياي آن نباشد. بنابراين از استانداري، شوراي شهر و سازمان ميراث فرهنگي استان به عنوان نهادهاي رسمي در استان خوزستان مصرا درخواست مي‌شود كه با اين دانشگاه همكاري و در مسير حفظ اين اثر تاريخي معنوي و فرهنگي گران‌بها كوشا باشند.
امام با اشاره به طرح عبور مترو از كنار ساختمان سه گوش يادآوري كرد: اگر اين طرح بدون در نظر گرفتن تمهيدات لازم براي حفظ و استحكام بخشي ساختمان انجام گيرد قطعا تير خلاص براي اين ساختمان خواهد بود.
گفتني است قدمت ساختمان سه گوش (دانشكده ادبيات) مربوط به دوره پهلوي اول بوده و در تاريخ 26/8/78 به شماره 2497 در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است. به سال 1308 خورشيدي در روزنامه اطلاعات مراسم افتتاح بانك ملي به رياست دكتر شون آلماني در اين ساختمان درج گرديده است. در سال 1309 به مقر اداره حكومتي ولايت (استانداري) تبديل شد. در زمان جنگ جهاني دوم نيز به سال 1320 به عنوان مقر ستاد ارتش آمريكا در اهواز مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن به مقرر سازمان آمريكايي اصل چهار ترومن، ستاد استانداري خوزستان، فرماندهي اهواز، اداره كل دارايي استان خوزستان و در نهايت در سال 1336 دانشگاه جندي شاپور اين ساختمان را به مبلغ 220 هزار تومان از بانك ملي خريداري كرد. در سال 1337 به دانشكده پزشكي، سال 1345 به دانشسراي عالي تربيت دبير و سرانجام در سال 1350 به دانشكده ادبيات و زبان‌هاي خارجي تبديل شد و تاكنون نيز به فعاليت خود ادامه مي‌دهد.

۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

وجود تپه باستانی آسیه آباد به معنی وسعت شهر هرمز اردشیر است


سخنگوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان با اعلام این مطلب گفت: پس از اظهارات رییس پژوهشکده باستان شناسی کشور مبنی بر باستانی نبودن مسیر قطار شهری انجمن همچنان تلاش می کند که وجود  هرمز اردشیر را در مسیر قطار شهری اثبات کند.

مجتبی گهستونی افرود: به همین دلیل تصمیم داریم 60 منبع موثق خود را که از وجود شهر هرمز اردشیر خبر داده اند را منتشر کنیم. مورد دیگر تمام تپه ها و محوطه های باستانی اطراف مسیر مترو را که باستان شناسانی پیش تر آنجا را بررسی شناسایی کرده اند را معرفی کنیم.
وی بیان داشت: خوشبختانه وجود گور دخمه های حصیر آباد و تپه های صنایع فولاد ، پایه های پل ساسانی در زیر پل سیاه ، کشف یک محوطه باستانی در خرمکوشک کار ما را ساده تر کرده است.
 سخنگوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان سپس به وجود یک تپه بزرگ باستانی در آسیه آباد که مشاهده آثار در آن به وضوح قابل مشاهده است خبر داد و تصریح نمود: طبق گفته باستان شناسانی که پیش تر آنجا را بررسی شناسایی کرده اند این تپه مربوط به دوره ساسانی و ادامه شهر هرمز اردشیر است. هم اکنون دکل های مخابرات بر روی آن قرار گرفته و لازم است که سازمان میراث فرهنگی نسبت به ثبت آن اقدام نموده و زمینه انجام کاوش های باستان شناسی را در آن فراهم آورد. 
گهستونی در پایان از چشم پوشی سازمان به حقیقت موضوع انتقاد کرد.

۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

اهوازی ، دانشمند گمنام ایرانی !

دکتر شاهین سپنتا: مجوسي اهوازي از ديدگاه جايگاه  علمي سومين شخصيت بزرگ پزشكي ايران پس از«  پورسينا » و « رازي » و  از  پيشتازان دانش پزشكي جهان است.علي پسر عباس مجوسي اهوازي ( ارجاني ) در حدود نيمه اول سده چهارم هجري در اهواز ديده به جهان گشود.او نيز چون پدر و نيايش زرتشتي بود از اينرو او و خاندانش را « مجوسي » مي ناميدند. اگرچه درآن دوره بسياري از غیر مسلمانان و از جمله زرتشتيان ، به خاطر آن كه از آزار نا آگاهان در امان باشند ، نام هاي عربي / اسلامي بر خود و فرزندانشان  مي نهادند ولي بسياري از آن ها نیز جهت حفظ هويت ايراني خويش در كنار نام هاي عربي/ اسلامي ، نام ايراني / زرتشتي خود را نيز حفظ مي نمودند ؛ در هرحال مجوسي اهوازي از اين نظر به « علي بن عباس » ، « ابن مجوس» و يا « پورمجوس » معروف بود.
به نوشته « قفطي » در « تاريخ الحكما »   ،   مجوسي اهوازي  پزشكي را نزد « ابوماهر پارسي » پزشك نامور آن دوران فرا گرفت و  پس از فراگيري دانش پزشكي به عنوان بزرگترين پزشك فرزانه آل بويه ( ديلميان ) شناخته شد. او همواره به حضور مرتب و منظم دانشجويان پزشكي در بيمارستان و در خدمت استاد آماده بودن و همچنين مراقبت و پرستاري از بيماران و دلسوزي و مهرباني با آن ها ، تاكيد فراوان داشت. مجوسي با اشاره به اندرزهاي بزرگان دانش پزشكي ، در رهنمودهايش  به  پزشكان جوان چنين مي آورد:
 نخستين موعظت آن است كه ستايش پروردگار و فرمانبرداري خداوند را به جاي آوريد و پس از آن استادان خود را بزرگ داريد. پزشك بايد دردرمان و حُسن تدبير و معالجه آنان ، چه با غذا و چه با دارو بكوشد و منظورش از درمان ، استفاده  و  پـول پرستي نبـاشد و بيشتر  پاد افره کار  را  درنظر آورد. هيچ گاه داروي خطرناك به بيمار ندهد و وصف آن را نيز به  بيمار نكند و مريض را به چنين دارو ها نه دلالت كند و نه ازآن سخن راند. از تجويزداروهاي سقط كننده جنين پرهيز كند و آنها را به احدي معرفي نكند. پزشك بايد پاك و با كيش و خداپرست و خوش زبان و نيكوروش باشد و از هر ناپاكي و پليدي و گناه دوري جويد.
نسبت به زنان ، چه بانو  و چه كنيز با نظر بد نگاه نكند. طبيب بايد راز بيماران را محفوظ دارد و از افشاء سّرآن ها به خودي و بيگانه و نزديكان  و دوران ، دوري جويد.  بر پزشك است كه رحيم و پاك چشم و  مهربان و خيررسان و خوش زبان باشد و در درمان بيماران به خصوص مسكينان و فقرا به جد كوشد و در فكر سود و اجر از اين دسته نباشد ، بلكه اگر ممكن شود ، دارو  از كيسه خود به آن ها بدهد. طالب علم باید پیوسته در بیمارستان ها و محل بیماران در خدمت استادان دانشمند و پزشکان حاذق به کارهای بیماران و احوال آنان پردازد تا در مصاحبت و خدمت زیر دست این استادان  و پزشکان از عوارض و احوال بیماران آنچه که خوانده است یادگرفته  و  از نیکی و  بدی فرجام بیماری ها آگاه شود . اگر چنین کند در این صناعت به مقامی بلند می رسد .»
مجوسي اهوازي بارها دركتاب خود افراد را به رعايت بهداشت فردي و اجتماعي سفارش مي كند و درباره مسائلي چون ورزش ، استحمام ، انواع خوراكي ها و آشاميدني ها به بحث مي پردازد. در بخشي از توصيه هاي بهداشتي مجوسي مي خوانيم : بهترين وسيله از نظر منفعت  به بدن ورزش است  ولي بايد قبل  از غذا  عمل شود كه در اين صورت اعضاء را تقويت مي كند و فضولات و سموم غذايي را كه در اعضاء مانده است ، تحليل مي برد. ورزش حرارت غريزي را تقويت كرده و كمك به سرعت هضم مي كند.استحمام بايد پس از ورزش باشد و  بلافاصله هم نبايد باشد . بلكه قدري صبـر كرد و بدن را قبلا با مواد روغني ملايم ماليد و سپس داخل حمام شد . غذا بايد پس از استحمام باشد ، اما بايد تامل كرد .  بهترين مشروبات آب صاف و پاك است و سپس شراب. اما نبايد بين غذا  آب خورد. شراب اگر به مقدار معتدل و در موقع حاجت استعمال گردد ، حرارت غریزی را تقویت کند و طبیعت را  لینت دهد و اعضای اصلی را مرطوب کند . آدمی اشتها به غذا پیدا می کند و  نفخ را تحلیل برد و خوشی و نشاط ایجاد کند نظامی عروضی سمرقندی  نیز در چهارمین  مقاله  از  کتاب  « چهار  مقاله  »   شرح  درمان عملی  یک نفر شیرازی را  به دست  مجوسی اهوازی چنین می نویسد : صاحب کامل الصناعه ،  طبیب  عضد الدوله بود به پارس به شهر شیراز و در آن شهر حمالي بود كه چهارصد من و  پانصد من  بار بر پشت گرفتي و هر پنج شش ماه آن حمّال را درد سـرگرفتي و  بي قرار شدي  و  ده ، پانـزده  شبانه روز  ، همچنان بماندي . يك بار  او  را  آن درد سـر بود و  هفت ، هشت روز برآمده و چند بار نيت كرده بود كه خويش را  بكشد. آخر اتفاق چنان افتاد كه آن طبيب بزرگ ( مجوسي ) روزي  به در خانه آن حمّال بگذشت ، برادران حمّال پيش او دويدند و خدمت كردند و او را به خدای عز و وجل سوگند دادند و احوال برادر و درد سر او به طبیب بگفتند . طبیب گفت: او را به من نماييد!   پس آن حمّال را پيش او بردند. چون بديدش مردي شگـرف  و قوي هيـكل و جفـتي كفش در پاي كرده كه هر پاي مني و نيم بود به سنـگ.  پس نبـض او بديد و تفسـره ( پيشاب بيمار ) بخواست، گفت او را به من به صحرا آريد! چنان كردند. چون به صحرا شدند ، طبيب غلام خويش را گفت: دستار حمّال از سرش فروگير درگردن او كن و بسیار بتاب . پس غلام دیگر را گفت :  کفش او  از پای بیرون کن و تايي بيست بر سرش زن! غـــلام چنان كرد ؛ فرزندان او به فرياد آمدند. اما طبيب محتشم و محترم بود، هيچ نمي توانستند كرد. پس غلام را گفت كه: آن دستار كه درگردن او تافته اي بگير و براسب من بنشين و او را با خود كشان ، همي دوان! غلام هم چنان كرد و او را در صحرا بسيار دوانيد، چنان كه خون از بيني او بگشاد و گفت: اكنون رها كن! بگذاشت و آن خون همي رفت،گنده تر از مردار ، آن مرد در ميان رعاف (خون آمدن از بيني ) در خواب شد و درمسنگي سيصد ، خون از بيني او برفت و باز ايستاد. پس او را برگرفتند و به خانه آوردند ،  از خواب درنيامد و  شبانروزي خفته بماند و آن دردسر او برفت و به معالجه محتاج درنيامد و معاودت (بازگشتن) نكرد . عضدالدوله  او را از كيفيت آن معالجت پرسيد.گفت: اي پادشاه! آن خون نه مادتي بود در دماغ كه به ياره  ( توان  ) فيقرا ( گياهي  دارویی و تلخ ) فرودآمدي  ،  وجه  معالجتش جز اين نبود كه كردم.
آثار علمي  مجوسي  اهوازي :
1-    كامل الصناعه الطبيه الملكي: مجوسي اهوازي دست آورد سال ها دانش اندوزي و تجربه علمي خود را دركتابي با عنوان « كامل الصناعه »  به زبان علمي آن دروان كه زبان عربي بود ، نگاشت و به « پناه خسروعضدالدوله ديلمي» تقديم كرد. از اين رو اين كتاب به نام هاي« كناش عضـــــدي»، «كناش ملكي» و يا به اختصار « ملكي» نيز معروف شد. مجوسي اهوازي در مقدمه اين كتاب درباه  انگيزه  نگارش آن مي نويسد: «...كتب طبي متقدمين و متاخرين را  از زمان بقراط تا اين وقت آنچه ديدم ، ناقص بود و كتابي كامل و جامع تمام فنون و اقسام طب تا  اين عمرتاليف نشده است.»
در كامل الصناعه گنجينه اي كامل از دانش پزشكي نظري و عملي يك جا گردآوري شده است و به قول نگارنده آن: نه چون « الحاوي » زياده از حد طولاني و نه چون« طب منصوري » مختصر است.
«كامل الصناعه» تا زمان نگارش كتاب « قانون » به دست « پورسينا » پزشك و دانشمند نامور ايراني كتاب مرجع پزشكي بود و اگر چه « قانون » از جنبه نظري بهتر بود ولي « كامل الصناعه » از  جهت  عملي  بر آن نيز برتري هايي داشت.
كامل الصناعه  يا « طب ملكي » كه حدود چهارصد هزار واژه دارد به بيست مقاله كه هر يك مشتمل  بر چند فصل است ، تقسيم مي شود. ده مقاله اول آن درباره طب نظري و بقيه مربوط به طب عملي است. در مقدمه كتاب كه 3 فصل  از مقاله اول را در بر مي گيرد  ،  از پزشكان  پيشين سخن رفته و  ضمن تجليل از آن ها ،  برخي از اشتباهاتشان  يادآوري شده است. 
مقاله دوم و  سوم كتاب به علم تشريح اختصاص دارد. مقاله نوزدهم كه يازده فصل را در بر مي گيرد به جراحي اختصاص دارد كه بعدها اين بخش از كتاب در کشورهای اروپایی مورد توجه زياد قرار گرفت. اين كتاب توسط « كنستانتين آفريقايي »  و  سپس « استفان انتاكيه ای »  به زبان لاتين ترجمه شد و سرانجام در سال 1492 ميلادي در ونيز  به چاپ رسيد بخش هاي كالبدشناسي آن نيز به زبان فرانسه با  عنوان « سه رساله تشريح عرب ! » در سال 1903 ميلادي  به چاپ رسيد. اصل كتاب « كامل الصناعه »  به زبان عربي  نيز در سال 1294 هجري قمري (1877 ميلادي) در  2  جلد در قاهره  به چاپ رسيد.
2- درمان بيماري ها با ادويه مفرد» نيزموضوع يكي ديگر از آثار مجوسي اهوازي است كه  صاحب كتاب  « معجم المولفين » از آن  ياد مي كند.
جايگاه مجوسي اهوازي در دانش پزشكي :
چنان كه گفته شد مجوسي اهوازي پس از پورسينا و رازي ، سومين پزشك نامدار ايراني بود. مجوسي اهوازي يكي از چهار ستاره دوران درخشاني در پزشكي است كه به نوعي با  « علي پسر ربن تبري » آغاز مي شود و توسط پورسينا  به اوج  مي رسد. به عبارتي دراين دوران درخشان پزشکی ايراني چهار شخصيت علمي بزرگ پرتو افشاني مي نمايند:پيش از همه  علي بن ربن تبري ( 157 هـ ق. - 247 هـ ق )  با نگارش كتاب ارجمند « فردوس الحكمه»  دانش پزشكي را  جاني دوباره مي دهد. پس ازآن محمد بن ذكرياي رازي ( 251 هـ ق. - 313 هـ ق ) نگارنده كتاب سودمند  « الحاوي » دانش پزشكي را به بالندگي مي رساند. سپس علي بن عباس مجوسي اهوازي ( 318 يا 338 هـ / 930 يا 939 م . - 384هـ ق./994.م. ) نگارنده كتاب ارزشمند «كامل الصناعه» در توسعه  و گسترش علمي دانش پزشكي مي كوشد و سرانجام پورسينا (370هـ ق.- 428هـ ق.) نگارنده كتاب بي مانند « قانون » پزشكي را به اوج مي رساند.چنان كه به خوبي نمايان است ، مجوسي اهوازي در آن ميان از جايگاه ويژه اي برخوردار است و نقش او در رشد و توسعه مكتب پزشكي ايراني و انتقال آن به نسل هاي بعدي  و گسترش دانش پزشكي در جهان غير قابل انكار است. با اين همه تاكنون توجهي درخور ، به جايگاه بلند او در دانش پزشكي ايران و جهان نشده است. اميدواريم كه درآينده آن گونه كه  شايسته اين پزشك نامور ايراني باشد ، به  او  و آثارش  پرداخته  شود.

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

ساختمان ۸۰ ساله دانشکده ادبیات در اهواز موزه خواهد شد

literature_faculty_of_chamran_university_01
ساختمان ۸۰ ساله دانشکده ادبیات اهواز پس از تائید در کمیسیون لوایح هیت دولت به سازمان میراث فرهنگی خوزستان واگذار می شود تا موزه منطقه یی خوزستان در آن دایر شود به همین دلیل دانشگاه شهید چمران اهواز تصمیم گرفته تابلوی موزه علم و طبیعت را در سردر دانشکده نصب نماید تا این بنا مورد طمع سازمان میراث فرهنگی قرار نگیرد.
ساختمان دانشکده ادبیات مربوط به دوره پهلوی اول می باشد. در این دوره معماران ایرانی و خارجی با تلفیق معماری بومی و تاریخی ایران با معماری معاصر دست به خلق آثار معماری بی همتا و منحصر به فردی زدند که بنای تاریخی دانشکده ادبیات و علوم انسانی نمونه ای بارز و بی همتا از آن می باشد. شکل مثلثی بنا، باعث گشته تا دانشکده سه گوش معروف شود نشان از معماری مدرن و شکل خاص پنجره ها، سردرب آجرکاری و کاشی کاری جداره بیرونی با الهام از معماری سنتی ایجاد شده است. بنای تاریخی دانشکده ادبیات به دلیل وقوع در ساحل غربی رودخانه کارون از لحاظ دسترسی مناسب و منظر و چشم انداز بسیار زیبایی که از روی پل و حتی ساحل شرقی رودحانه دارد دارای موقعیت مکانی بسیار منحصر به فردی می باشد.
انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان پس از اطلاع از تصمیم سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان برای ساخت موزه منطقه یی در جزیره پارک شادی که در رودخانه کارون واقع است از سازمان میراث فرهنگی کشور درخواست کرد تا به جای ایجاد موزه در جزیره یی که در ۴۰ ساله اخیر از رسوب تشکیل شده این موزه را در بنای تاریخی دانشکده ادبیات که قرار است در سال جاری تخلیه گردد راه اندازی نماید.
پیش از این در سال ۱۳۸۴ نیز سازمان میراث فرهنگی خوزستان با ارسال نامه یی به استاندار وقت خوزستان از وی خواست به دلیل ضرورت احداث و راه اندازی موزه ای با استانداردهای موجود در مرکز استان که با اولویت در دستور کار این سازمان قرار گرفته است، ساختمان دانشکده ادبیات و علوم انسانی برای ایجاد موزه منطقه یی در نظر گرفته شود که این موضوع از سوی استانداری مسکوت ماند.
اما  از ابتدای سال جاری پس از پیگیری ها و نامه نگاری های انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان با ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور این موضوع از سوی اداره کل موزه ها پیگیری شد و از انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان و سازمان میراث فرهنگی خوزستان اسناد و مدارک کافی درخواست شد تا این موضوع در هیت دولت مورد بررسی قرار گیرد. در نهایت پیشنهاد مورد نظر از سوی کمیسیون لوایح هیت دولت به اطلاع ۶ وزیر و ۴ معاون در نهاد ریاست جمهوری رسید تا آنان پس از بررسی اعلام نظر نمایند.
البته انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان هیچ گاه اصرار ندارد که بنای دانشکده ادبیات اهواز به منظور راه اندازی موزه منطقه ای در مالکیت سازمان میراث فرهنگی خوزستان قرار بگیرد بلکه اصرار دارند متناسب با شان بنا کاربری موزه پیدا کند. از سویی دیگر مشاور و نماینده حقوقی و امور مجلس کمیسیون مستند سازی و تعیین بهره بردار اموال غیر منقول دستگاههای اجرایی نهاد ریاست جمهوری نیز با ارسال نامه یی به ریاست امور حقوقی وزارت علوم درخواست نمود تا اسناد و مدارکی که بیانگر وضعیت مالکیتی و ثبتی ملک مورد نظر باشد را بررسی و اعلام نظر کنند. بنابر اسناد ارائه شده سال ۱۳۸۳ اداره کل ثبت استان خوزستان سند مالکیت دانشکده ادبیات به نام وزارت فرهنگ سابق می باشد.
اما بنابر اعلام نظر و اسناد ارائه شده از سوی وزارت آموزش و پرورش خوزستان بنای مورد نظر متعلق به سازمان آموزش و پرورش خوزستان است که در این خصوص بین دو وزارت علوم و آموزش و پرورش اختلاف نظر وجود دارد. دانشکده ادبیات اهواز مربوط به پهلوی اول و به شماره ۲۴۹۷ در سال ۱۳۷۸ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.این بنا در سال ۱۳۰۸ خورشیدی توسط بانک ملی ساخته شدو. از سال ۱۳۳۶ به عنوان دانشکده پزشکی، دانشسرای عالی، مرکز علوم پایه، مرکز علمی و بصری، دانشکده علوم مرد استفاده قرار گرفت و در سال ۱۳۵۰ به عنوان دانشکده ادبیات و زبان های خارجی حیات خود را ادامه داد.